میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 459
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 1388
:: بازدید ماه : 9368
:: بازدید سال : 47143
:: بازدید کلی : 650627
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 5 مرداد 1391

 

«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ يَجِي‏ءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِی كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْ‏ءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد». كافى، ج 2، ص 174
 
فى الكافى، عن الباقر (عليه‌السّلام)؛ «أ يجى‌ء احدكم الى اخيه فيدخل يده فى كيسه فيأخذ حاجته فلا يدفعه». حضرت امام محمد باقر (عليه‌السّلام) از يكى از اصحابشان سؤال مي‏كنند - كه اين مقدمه ديگر ذكر نشده كه آن صحابى كه بود و چه سؤال كرده بود و از كجا آمده بود؛ اينها ديگر توى اين روايت نيست - كه آيا در آنجائى كه شما هستيد، وضعيت اينجورى است كه يكى از شماها بيايد دستش را توى جيب برادر دينى‌اش بكند و هر چه كه لازم دارد، از توى جيب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به اين حد رسيده‌ايد كه جيبتان براى همديگر رايگان باشد؟
 
مرحوم حرزالدين نقل مي‏كند كه شيخ خضر در زمان مرحوم كاشف‌الغطاء از علماى بزرگ بود و خيلى مورد توجه مردم قرار داشت. مي‏گويد در روز عيد، مردم نجف و عشاير و اينها كه به شيخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدايا آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همين طور جلوى ايشان مي‏گذاشتند و ايشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم كوت شده بود. بعد شيخ جعفر كاشف‌الغطاء آمد. معلوم مي‏شود آن وقتها هنوز شيخ جعفر به مقام رياست نرسيده بود. ايشان آمد و نشست و چشمش به اين پولها و طلاها افتاد. بعد يواش‌يواش نزديك ظهر شد و مردم رفتند. شيخ جعفر بلند شد گوشه‌ى عبايش را پهن كرد و اين طلاها و پول‏ها را گوشه‌ى عبايش ريخت و گفت خداحافظ شما، و رفت! شيخ خضر هم نگاهى كرد و چيزى نگفت؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا!
 
حالا اين قصه‌اى كه نقل كردم، دنباله هم دارد، كه دنباله‌هايش باز از اين جالبتر هم هست. به هر حال حضرت سؤال مي‏كنند كه در اموال شخصى، شما اين جور هستيد كه مثلاً قبايتان را آنجا آويزان كرده‌ايد، رفيقتان مى‌آيد دست مي‏كند توى جيب قباى شما و يك مقدار پولى كه لازم دارد، برمي دارد و بقيه‌اش را آنجا مي‏گذارد و بعد راه مى‌افتد مي رود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشويد؟ چنين وضعى بين شما هست؟ «فقيل ما اعرف ذلك فينا». آن راوى گفت كه در بين خودمان اينجور وضعى نيست. «فقال فلا شى‌ء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نيست، هنوز چيزى نيست.
 
من اينجا اين حاشيه را اضافه كنم كه اين مالِ زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شيعه تدريجاً داشت شكل مي‏گرفت. بعد از حادثه‌ى عاشورا، در ظرف اين 33 سال، 34 سالى كه دوران امام سجاد (عليه الصّلاة و السّلام) بود، تدريجاً و يواش‌يواش مردم جمع مي شدند؛ چون بعد از حادثه‌ى عاشورا، آن شدت عملى كه به خرج داده شده بود، شيعه را متفرق كرد؛ بعضى‌ها برگشتند، بعضى‌ها منصرف شدند، بعضى‌ها از ولايت اهل بيت پشيمان شدند؛ هر كسى به يك طرفى رفت. در اين 34 سال، يواش‌يواش مردم جمع شدند. در زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) مردم بيشتر جمع شدند. مردم تدريجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزديك و دور، جمع ميشدند. اين مال آن وقت است كه حضرت مي خواهند بگويند اين كانون‏هاى تشيع را بايد در سرتاسر دنياى اسلام اينجورى تشكيل دهيد، اينجور با هم باصفا باشيد.
 
حضرت وقتى فرمودند «فلا شى‌ء» -هنوز هيچ خبرى نيست؛ آنى كه بايد بشود، نشده است - آن طرف ترسيد؛ «قيل فالهلاك اذاً؟». «هلاك» در اينجا و در خيلى جاهاى ديگر به معناى مردن نيست؛ به معناى بدبخت شدن است. يعنى پس ديگر بدبخت شديم آقا؟ ديگر هيچى نيست؟ «فقال انّ القوم لم‌يعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اينجا جمع «حلم» است. ماده‌ى «حَلُمَ يَحلُمُ» به معناى حلم ورزيدن است؛ با «حَلَمَ يَحلُمُ» كه به معناى رؤيا و اضغاث احلامى كه در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ يَنصُرُ است، حَلَمَ يَحلُمُ است؛ اين از باب شَرُفَ يَشرُفُ است؛ حَلُمَ يَحلُمُ. اينجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفيت لازم نرسيده‌ايد. بنابراين به معناى هلاك نيست كه بگوئيم نابود شديد، عذاب خدا گريبان شما را گرفت؛ نه، به معناى اين است كه هنوز آن ظرفيت لازم را پيدا نكرده‌ايد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شرح حدیث , رایه الهدی , امام باقرعلیه السلام ,
:: بازدید از این مطلب : 2166
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 2 مرداد 1391
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
 
 
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْيُسْر» شافی، صفحه‌ى 652
 
 
 
فى الكافى، عن الصّادق (عليه‌السّلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتين». اخوان، منظور مطلق معاشرين، على‌الظاهر نيست. يعنى آن كسانى كه ميخواهيد به عنوان برادران خود و افرادى كه با آنها صداقت داريد، افراد نزديك، كسانى را كه به اين عنوان ميخواهيد انتخاب كنيد، اين دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه كنيد. «فان كانتا فيهم»؛ اگر اين دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ يعنى فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لايعزب عنه مثقال ذرّة»(سبأ: 3) كه در قرآن كريم هست. دورى كنيد از آنها. از آنها رو بپوشانيد و دورى كنيد.
 
 
اين دو صفت چيست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقيتها». يكى اين [كه محافظ نماز باشند]. در مواقيت، لابد مراد مواقيت فضيلت است؛ و الّا مطلق مواقيت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اينكه خب، اگر كسى نكند اين كار را، فاسق است. ميخواهند بفرمايند كه اهل نماز در وقت خود باشد، يعنى وقت فضيلت. مرحوم آقاى بهجت (رضوان اللَّه عليه) -[كه] مكرر اين را از ايشان ما شنيديم، هم خودمان شنيديم، هم بالواسطه ديگران هم نقل كردند- ميگفتند استادشان - على‌الظّاهر مرحوم آقاى قاضى مثلاً - به ايشان گفتند كه اگر كسى نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم براى نجات او، يا براى مثلاً رسيدن او به درجات بالا؛ يك همچين تعبيرى. بنده يك وقت از ايشان پرسيدم كه لابد نماز خوب ديگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابىِ با توجه، در اول وقت. اگر اين را كسى مراعات بكند، اين خودش يك عاملى است كه انسان را عروج ميدهد و به مراتب بالاى توحيدى ميرساند. يكى اين.
 
 
«و البرّ فى الاخوان فى العسر و اليسر». صفت دوم هم يك صفت اجتماعى است. اوّلى صفت فردى بود، بينه و بين اللَّه بود؛ اين دومى بينه و بين النّاس است. كسى باشد كه صفتش اين باشد، كه به برادرانش نيكى ميكند؛ هم در عسر، هم در يسر. حالا اين عسر و يسر، چه عسر و يسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختى هم باشد، بالاخره كمك ميكند؛ حالا تنگدستى دارد، مالى ندارد كه كمك بكند، اما ميتواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند؛ هم ممكن است مراد عسر و يسر خود اين كمك كننده باشد، هم عسر و يسر آن كمك شونده باشد؛ چون بعضى‌ها هستند، به انسان حاضرند كمك كنند، وقتى كه حال انسان خوب است؛ وقتى اقبال به سمت كسى هست، حاضرند به او كمك كنند؛ محبت ميكنند، كمك ميكنند؛ به مجرد اينكه اقبال از او رو برگرداند، اينها هم رو برميگردانند. بله، وقتى كه اقبال از او ادبار كرد، اينها هم ادبار ميكنند. نه، اينجور نباشد؛ در همه‌ى حالاتِ برادرش به او كمك كند و نيكى كند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: شرح حدیث , دوست , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2301
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
یک شنبه 28 خرداد 1391

رُوِيَ عَن مُوسَي بنِ جَعفَرٍ (عَلَيهِمَا السَّلَامُ) قَالَ:
مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِي عُمُرِهِ.

ترجمه حدیث: روايت از موسي بن‏جعفر(صلوات الله عليه) منقول است كه حضرت به هشام بن‏حكم فرمودند: ای هشام! هر كه راست‏گو باشد، اعمال نیک او فزونی گرفته و اعمالش پاكیزه می‌شود؛ و هر كه خوش‏نيّت باشد روزي‏اش زياد مى‏شود و هر كه به برادران و به خانواده خود نيكوكار باشد عمرش زياد مى‏شود.

شرح حدیث: «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ»؛ «صدقِ لسان» یعنی فرد مقيّد باشد که دروغ نگويد و آنچه مي-گويد راست باشد. «زَكَى» هم دو معنا دارد؛ هم به معناي افزايش است و هم به معنای پاكيزگي است.

راست‏گويي بر روي اعمال انسان دو اثر دارد: 1- بر اعمال نيك انسان مي‌افزايد. 2- عمل انسان را هم پاكيزه مي‏كند. يعني انسان عمل زشت از او سر نمي¬زند. چه بسا مراد امام کاظم (علیه السلام) هر دو معنا است.

«وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي رِزْقِهِ». اگر نيت كسي از نظر دروني هميشه ‌نيت خير باشد و حسن نيت داشته باشد، اين موجب مي¬شود كه به رزق و روزي او افزوده شود. یعنی هيچگاه در ذهنش اين نيست که ‌نعوذ بالله كار زشتي انجام دهد، بلكه هميشه در ذهنش اين است که كار خیر انجام دهد، اطاعت خدا كند. كسي كه دلش مي خواهد هميشه كار خوب كند ،‌خدا روزي اش را زياد مي‌كند.

خيلي چيزها موجب زيادتي روزي مي‏شود. مانند شکر نعمت. در قرآن کریم می‌فرماید: «لَئنِ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. در ‌اينجا شكرِ نعمتی که خدا داده، صرف نيت است. حتي لازم نيست «شكراً لله» بگويي؛ «الحمدلله» بگويي. در اين روايت هم اين‏طور است. دلش مي‌خواهد كارهاي خوب وخدا پسندانه بكند،‌ همین که دلش مي‌خواهد، ‌همين كه در ذهنش هست، ‌اين موجب مي‌شود روزي‌اش زياد شود.

«وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِي عُمُرِهِ» كسي كه نسبت به برادران ديني‌اش و خاندانش، كار نيك انجام دهد، اثرش اين است كه طول عمر پيدا مي‌كند.

بنابراین سه چيز شد: صدق لسان که روی عمل دو اثر دارد، ‌صدق نيّت که نسبت به ازدیاد روزی مؤثر است، و كار نيك انجام دادن نسبت به ديگران که نسبت به طول عمر مؤثر است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مجتبی تهرانی , شرح حدیث , امام موسی بن جعفر(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2513
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه